میدونی چرا به اون رفیق رفقای جدیدت که دورت رو گرفته بودن و همه هم زنای شوهردار بودن نسبت هرزه بودن میدادی؟ چون تو خودت یه هرزه کوچولوی کثیف بودی. بالاخره از قدیم کفتن آب آبو پیدا میکنه، گنداب گودال رو.
عجیبه ! نه؟...برچسب : نویسنده : dardoomid بازدید : 73
لعنت به روح مادرت که تو رو پس انداخت. عجیبه ! نه؟...
برچسب : نویسنده : dardoomid بازدید : 73
دم صبح خوابت رو دیدم. قدت بلندتر از همیشه بود. اندام به شدت تکیده و نحیفت رو بغل کردم و به خودم فشار دادم. دندونات سیاه و کثیف بود. جوری حرف میزدی انگار صد ساله معتادی. زندگیت آشفته و بهم ریخته بود. بهت گفتم چرا اینطوری شدی. گفتی شاید حامله ام و خندیدی.
انشاله که از غصه آبستنی.
برچسب : نویسنده : dardoomid بازدید : 61
ساعت ٣:٤٣ بامداد يكشنبه ست و من هنوز بيدارم و دارم از شدت دلتنگي براي پسرا خفه ميشم. نه اينكه فكر كنيد طفليا هر شب ابن موقع بيدارن ، نه! اما همين كه معلوم نيست كي دوباره ببينمشون داره منو ميكشه. خدايا به نظرت بس نيست؟
عجیبه ! نه؟...برچسب : نویسنده : dardoomid بازدید : 60
* امروز حال عمومیم از همیشه بدتره.
* سالها با یکی دوستی و چقدر کم ممکنه بشناسیش.
* بدترین نوع سوختگی مربوط میشه به سوختگی ناشی ازتهمت.
*درد رو باید فقط برای خودت نگه داری . وقتی به کسی میگی دردت چند برابر میشه.
* امروز صبح که بیدار شدم بلافاصله پسرا رو با واتز آپ گرفتم. هیچکدوم حاضر نشدن تو دوربین نگاه کنن. میترسن از این هیبتی که پیدا کردم.
* خسته و ناامیدم. ناامیدتر از همیشه.
* نمیدونستم به چشم بقیه انقدر هنرپیشه ام. همیشه از هنرپیشگی بدم میومد.
عجیبه ! نه؟...برچسب : نویسنده : dardoomid بازدید : 69
هر روز این موقع داشتم تدارک شام شبشون رو میدیدم. کاش بودن براشون ماکارونی درست میکردم.
دلم برای دست کشیدن بین موهای فرفری و قشنگشون ضعف میره. کاش فرصت بشه بازم ببینمشون.
پی نوشت: صدای نفس کشیدنم گوشم رو اذیت میکنه. یه چیزی از تو هُرهُر ميكنه.
عجیبه ! نه؟...برچسب : نویسنده : dardoomid بازدید : 75
برچسب : نویسنده : dardoomid بازدید : 60
برچسب : نویسنده : dardoomid بازدید : 68
برچسب : نویسنده : dardoomid بازدید : 70
برچسب : نویسنده : dardoomid بازدید : 72